افراد زیادی رو دیدم که در مورد دوران طلایی وبلاگ نویسی صحبت می کنن ، از این که خیلی از وبلاگ ها مطالب کپی قرار می دن یا تبلیغاتی هستن و یا به اصطلاح زرد هستن می نالن ! خودم به شخصه به هر وبلاگ نویس با هر نوع مطلب و دیدگاهی احترام می ذارم چون معتقدم وبلاگ تعریفِ مشخص و یکسانی نداره و هر کس مطابق با دیدگاه های خودش وبلاگ رو تعریف می کنه و داخلش مطلب قرار می ده . امّا این احترام هم منجر نشده به این که هر وبلاگی رو بخونم بهرحال خدا بهم قدرت تعقل و تفکر داده که ممنونشم :)
از نظر من دوران طلاییِ وبلاگ نویسی یعنی همین سال ها ، سال هایی که هر روز و هر روز وابستگیِ مردم به شبکه های اجتماعی و کوتاه نویسی بیشتر و بیشتر می شه . اگه کسی تو این دوره وبلاگ بنویسه کارش خیلی باارزش هست از اون بر نگاه می کنی می بینی دهه 80 اصلا چیزی بنام تلفن همراه وجود داشت ؟ یادمه اون موقع ها فقط ویندوز اکس پی بود یا 98 و اینترنت اکسپلورر که فضای آنچنانی برای انتشار متن و عقاید جز وبلاگ نبود بالاخره شرایطی وجود داشت که افراد زیادی اشتیاق به وبلاگ نویسی داشتن .
خیلی هامون از بزرگترها شنیدیم که می گن تو دوره ما اِل بود و بِل بود و از این حرف ها ، حرفشون هم محترمه ولی بالاخره اونها هم باید با شرایط زمانی و فرهنگیِ دوره جدید هم بسنجن این مسائل رو !
الان به لیست بروزشده های هر سرویس وبلاگ دهی که نگاه می کنیم ، شاید 20 ، 10 درصدشون مطابق با میل ما باشن ولی خب تا بوده قانون دنیا هم همین بوده که هیچ وقت همه چیز مطابق میل ما پیش نمی ره البته سوء برداشت نشه قطعا مدیران هر سرویس وبلاگ دهی باید خودشون رو موظف بدونن که با توجه به پیشرفت تکنولوژی اونها هم سرویسشون رو ارتقا بدن و مخصوصا فکری اساسی برای قسمت وبلاگ های بروزشده کنن بهرحال زمینه آشنایی خیلی از دوستان وبلاگ نویس با وبلاگ های همدیگه همین قسمت بروزشده ها هست .
یکم بحث رو عوض کنم :
با عزیزی صحبت می کردیم که ای وای جامعه داره به سمت بدی می ره ، خیلی ها رحمی به هم ندارن ، اوضاع حجاب خوب نیست و . نتیجه این شد که شما وقتی زیر بغلت عطر می زنی از اون بر هم فعالیت می کنی منجر می شه به عرق کردن و بوی نامطبوع عرق و عطری که زدی قاطی می شه و بوی تعفن ، بیشتر حس می شه ! نمی دونم شاید از نظر علمی هم میزان تاثیر و ماندگاری اتفاقات بد خیلی بیشتر از اتفاقات خوب روی مغز هست و باعث می شه که با بدبینی به دنیا نگاه کنیم .
شما چقدر تصاویر بی بند و باری دخترا رو می بینی ؟ چند نفر هستن ؟ آیا تعدادشون به گرد هزاران خانم محجبه ای که توی مراسم جامانده های اربعینِ فقط شهر تهران ( بقیه شهرها رو نگفتم ) می رسه ؟؟ پس چرا هیچ وقت از این شکوه و عظمت صحبت نکردی ؟ اخبارمون هم که شده ساندویچ کردن خبرها ، دو تا خبر بد می دن یه خبر خوب و دو تا خبر بد و کلا تاثیر اون خوبه رو از بین می برن و ما هم دنیا رو بد می بینیم .
سعی کردم جوری بنویسم که فقط در مورد وبلاگ نویسی نباشه ، بلکه با هر موضوع دیگه ای هم مطابق باشه ، تا بوده همین بوده خیر و شر ، خوب و بد ، قشنگ و زشت همیشه وجود داشتن . ولی خب بالاخره نگاه ما به این مسائل و ساختارهایی که از مدیران گرفته تا خود ما باید ایجاد کنیم تا قشنگی ها بیشتر به چشم بیاد خیلی موثر هست .
نمی دونم شاید این مطلب ، مخالفان زیادی داشته باشه قصد هیچ تحمیلی هم نیست بالاخره دارم دیدگاهم رو می گم چون وبلاگ نویس هستم و وبلاگ نویسی و وبلاگ نویسا رو دوست دارم .
امّا از ساختار گفتم ، فعلا که از مدیرانِ بیان آبی گرم نمی شه ، اگه خدا بخواد بصورت آتش به اختیار در حال تفکر و رسیدن به ایده ای برای ثبت وبلاگ های مفید هستم .
بهرحال خیلی از چیزهایی که ما براشون زحمت می کشیم ممکنه استقبالی هم نشه ولی انقدر محیط وبلاگ نویسی رو دوست دارم که نمی تونم نسبت بهش بی تفاوت باشم و صرفا یک نویسنده یا بهتره بگم یه مصرف کننده باشم .
اگه تا اینجا خوندید ، ممنون :)
درباره این سایت