خیلی وقت ها فراموشیِ دردی که با آن دست و پنجه نرم می کنی خیلی سخت است چون دردِ خود را بالاتر از هر دردی می بینی یا لااقل اگر علم این رو داشته باشی که کسانی هستند که دردشان از تو بیشتر است چون درکش را نداری تسکینی بر حالَت نیست !
اما فکر کن درد جسمی ای که تو را فرا گرفته مثلا یک پایت شکسته ، تا قبل از ورود به بیمارستان بسیار به خود می پیچی و گاهی صحبت هایی با چاشنیِ غُر و یا ناشکری از دهانت در می آید اما به محض ورود به بیمارستان و مشاهده افرادی که دردشان از تو بدتر است ناخودآگاه حس رضایتی در تو ایجاد می شود مثلا کسی که تصادف کرده و چند جای بدنش خورد و خاک شیر شده ، کسی که دستش در کارخانه لای دستگاه رفته و قطع شده و حتی در مسیر که به سمت قسمت شکستگی می روی خستگی و ناراحتی را در چهره خیلی از همراهان می بینی !
در آن لحظه است که تو دیگر درد خود را فراموش می کنی ، و اگر کسی باشی که اتفاقات پیرامون خود را به زودی از یاد نمی برد حداقل برای مدتی شارژ هستی و با وجود دردَت ، حس خوبی هم داری و خدا را شکر می کنی !
ادامه مطلب
درباره این سایت